سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند