میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
بیا که شیشه قسم میدهد به عهد کهن
که توبه بشکن، اینبار هم به گردن من
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد