از کشتهاش هم بترسید، این مرد پایان ندارد
مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد
در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید