ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت