شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
مه و خورشید تابیدهست در دست
و صد دریا زلالی هست در دست
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
عصمت بخشیده نام او دختر را
زینت بخشیده شأن او همسر را
معنای شکوهِ در قیام است حبیب
پا منبری چند امام است حبیب
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها