هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها