گم کرده چنان شبزدگان فردا را
خفتیم دو روزه فرصتِ دنیا را
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
کودکی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت
مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت
گفتند از شراب تو میخانهها به هم
خُمها به وقت خوردن پیمانهها به هم