علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است