برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت