شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را