شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها