كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها