سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟