بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد
بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده