پیرمرد مهربان، مثل ابرها رها
زنده است همچنان، زنده است بین ما
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده