توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی