ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی