سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی