لبریزم از واژه اما بستهست گویا زبانم
حرفی ندارم بگویم، شعری ندارم بخوانم
با اینکه نبض پنجره در دست ماه نیست
امشب جهان به چشم اتاقم سیاه نیست
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان