هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟