رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند
اینروزها تمام خیابانها
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين