غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين