سوختی پیشتر از آن که به پایان برسی
نه به پایان، که به خورشیدِ درخشان برسی
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين