در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين