به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
فارغ نگذار نَفْس خود را نَفَسی
تا بندهٔ نفس سرکشی در قفسی
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين