ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
فیض بزم حق، همیشه حاضر و آماده نیست
ره به این محفل ندارد، هر که مست باده نیست
آهسته میآید صدا: انگشترم آنجاست!
این هم کمی از چفیهام... بال و پرم آنجاست
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
دلم میخواست عطر یاس باشم
کنار قاسم و عباس باشم
دیدم به خواب آن آشنا دارد میآید
دیدم كه بر دردم دوا، دارد میآید