به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود