شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست
سرخوش آنکس که در این ره سروسامانش نیست
امروز ایلام فردا شاید خراسان بلرزد
فرقی ندارد کجای خاک دلیران بلرزد
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش میاندازد جگرها را
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود