آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم