همسنگر دردهای مردم بودی
چون سایه در آفتابشان گم بودی
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
خود را به خدا همیشه دلگرم کنیم
یعنی دلِ سنگ خویش را نرم کنیم
فرمود که صادقانه در هر نَفَسی
باید به حساب کارهایت برسی
تا عقل چراغ راهِ هر انسان است
اندیشهوری نشانۀ ایمان است
آیینۀ عشق با تو دمساز شود
یعنی که دری به روی تو باز شود
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
چقدر مانده به دریا، به آستان حسین
پر از طراوت عشق است آسمان حسین
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش
هر کس نتواند که به ما سر بزند
در غربت آسمان ما پر بزند
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم