غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
بخوان هشتمین جلوۀ ربنا را
امام قدر را امیر قضا را
اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور
آیینهای، آیینهای سر تا به پا نور
به دریا رسیدم پس از جستجوها
به دریای پهناور آرزوها
رفتی و با غم همسفر ماندم در این راه
گاه از غریبی سوختم گاه از یتیمی
ای آفتابی که زمین شد مدفن تو
هفت آسمان راه است تا فهمیدن تو
دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار
دادهست تکیه مادر هستی به دیوار