بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
ای امیر مُلک شأن و شوکت و عزم و شهامت
تا قیامت همّت مردانه خیزد از قیامت
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی