برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وَز سعی و طواف هرچه کردهست، نکوست
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر