ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
کیست این حنجرۀ زخمیِ تنها مانده؟
آن که با چاه در این برهه هم آوا مانده
آمیخته چون روح در آب و گل ماست
همواره مقیم دل ناقابل ماست
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد