ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد