ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم
سراپا حیرتم! از خویش میپرسم چرا بستم؟
دلم امشب گدای سامرّاست
از تو غیر از تو را نخواهم خواست
تا حضور تو، دلِ خسته مسافر شده است
توشه برداشته از گریه و زائر شده است
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان
همپای خطر همسفر زینب بود
همراز نماز سحر زینب بود
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد