گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را