چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»