با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است