قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی