از فرّ مقدم شه دین، ختم اوصیا
آفاق، با بَها شد و ایّام، با صفا
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی