نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی