فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!