قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!