گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
گفتند از شراب تو میخانهها به هم
خُمها به وقت خوردن پیمانهها به هم
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس