به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس