سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
ای رهنمای گم شدگان اِهْدِنَا الصِّراط
وی نور چشم راهروان اِهْدِنَا الصِّراط
در دل شب خبر از عالم جانم کردند
خبری آمد و از بیخبرانم کردند
عاشقی در بندگیها سربهراهم کرده است
بینیاز از بندگان، لطف الاهم کرده است
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی
آتشی در خرمن شوریدگان انداختی
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها
خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم
بیخيال تو نباشد نه قيامم نه قعودم
ز هرچه غير يار اَسْتغفرالله
ز بودِ مستعار استغفرالله