باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما