به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟