حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
به سویت آمدهام جذبهای نهان با من
چه کردهای مگر ای شور ناگهان! با من؟
«پدر» چه درد مگویی! «پدر» چه آه بلندی!
نمیشود که پدر باشی و همیشه بخندی
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟